دومین دادگاه منافقین؛ از معرفی جاسوس استخبارات عراق تا عامل اصلی ترور شهید صیاد شیرازی | مسئول نشستهای غسل را بشناسید | این زن شوهرش را...
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۲۱۷۵۰
به گزارش همشهری آنلاین، دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سهشنبه ۲۸ آذر در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به صورت علنی با تلاوت آیاتی از سوره نسا برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتنی است در این جلسه دادگاه تعدادی از اعضای خانواده شهدای ترور از جمله خانواده شهید مخزن موسوی، فرزند شهید صیاد شیرازی، همسر شهید آقارجبی، خانواده شهید آقامیری، خواهر شهید میری، دختر شهید غلامعلی حاجی هاشم، همسر شهید مهدی ابراهیمی، پسر شهید احمد شفیعی، پسر شهید غلامرضا ثمرقندی، همسر شهید مصطفی رفعتی پور، دختر شهید محمد طباطبایی اعلاء، مادر شهید داود ارجمندی و محمد مهدی چیذری (جانباز ترور) و منیژه صفی یاری (جانباز ترور) حضور دارند.
در این جلسه قرار است کیفرخواست متهمان ردیف ۵ تا ۳۰ این پرونده قرائت شود.
قاضی دهقانی در ابتدای این جلسه اظهار کرد: این دادگاه با رعایت کامل تشریفات قانونی بعد از وصول کیفرخواست و مطالعه دقیق آن از سوی اعضای دادگاه، به اسناد مواد ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۲ و ۱۳ قانون مجازات اسلامی که به صراحت اعلام کرده قوانین جزایی ایران درباره کلیه اشخاصی که در قلمروی حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم شوند، اعمال میشود و حتی اگر قسمتی از جرم و یا نتیجه آن در قلمروی حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران باشد، در حکم جرم واقع شده در ایران قلمداد میشود و هر شخصی در خارج از قلمروی حاکمیت مرتکب جرایم علیه امنیت نظام، چه امنیت داخلی و خارجی، تمامیت ارضی یا استقلال جمهوری اسلامی ایران گردد، طبق قوانین کشور مجازات میشود.
وی افزود: شعبه ۱۱ کیفری یک استان تهران اعلام میکند صلاحیت رسیدگی به اتهامات این گروه را احراز و علناً اعلام میکند و این دادگاه مجدداً با تأکید بر رعایت اصل ۳۵ از قانون اساسی از میثاق ملت و انقلاب که به صراحت اعلام کرده است در همه دادگاهها طرفین حق دارند برای خود وکیل انتخاب کنند و اگر توانایی انتخاب وکیل ندارند، برای آنها وکیل انتخاب شود و رعایت ماده ۳۸۶ و ۳۴۶ از قانون آیین دادرسی کیفری و نظر به ضرورت رعایت ماده ۳۸۴ از این قانون، به صراحت اعلام میکند که متهمین نامبرده شده در این کیفرخواست هم از طریق نشر آگهی و ارسال پیامنگار به آدرس الکترونیکی آنها ابلاغ شد برای حضور در جلسه حاضر و یا وکیل معرفی کنند و مهلت مقرر قانونی تعیین شد.
قاضی بیان کرد: دادگاهها برای رعایت حق دفاع از متهمین، وکلا را از میان کانونها که خبره هستند انتخاب میکنند.
قاضی دهقانی خطاب به متهمان پرونده اظهار کرد: عدم حضور متهمان در دادگاه مانع رسیدگی نیست و با توجه به تعیین وکیل تسخیری دادگاه رسیدگی خود را ادامه خواهد داد.با توجه به مواد ۳۸۷ و ۳۸۸ به وکلای تسخیری اخطار داده شده تا پرونده و کیفرخواست را مطالعه و ایرادات خود را به دادگاه اعلام کنند و به دلیل اینکه ایرادی به دادگاه واصل نشده با توجه به ماده ۳۹۱ قانون آیین دادرسی کیفری پرونده برای دادرسی کامل اعلام شد و دادگاه وقت رسیدگی تعیین کرد.
وی افزود: با نظر به ماده ۳۹۶ و ۳۹۱ از قانون آیین دادرسی کیفری با توجه به حضور هر پنج وکیل تسخیری در دادگاه، حضور شکات و خانواده شکات، حضور مستشاران و هیئت قضایی همراه رسمیت دادگاه را اعلام کرده و نظر به حضور مردم و اصحاب رسانه در دادگاه علنی بودن آن را اعلام میکنم. مفاد مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ از قانون آیین دادرسی کیفری مجدداً به متهمین اعلام میشود، چنانچه محلی را برای ابلاغ اوراق قضایی به دادگاه اعلام کنند که امکان ابلاغ اوراق قضایی را دارا باشد از سوی دادگاه محل اقامتگاه قانونی آنها شمرده میشود.
در ادامه دادگاه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد.
این زن شوهرش را به منافقین فروخت! | پشتپرده حقالسکوتی که مسئول اول سازمان منافقین گرفتمتهم ردیف پنجم دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین زهره اخیانی فرزند محمدحسین متولد سال ۱۳۴۳ از شاهرود است.
اخیانی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸ با عضویت در جنبش به اصطلاح ملی منافقین و مسئولیت دانش آموزان شهرستان، شاهرود آغاز میشود.
وی در سال ۱۳۶۰، مسئول تیمهای عملیاتی دانش آموزی بوده که در همان سال نیز به همین اتهام دستگیر و پس از چند روز آزاد میشود.
نامبرده از مسئولان اصلی گروهک در مقطع عراق و عضو شورای رهبری منافقین است که علاوه بر داشتن مسئولیت در بخشهای مختلف شاخهی نظامی تشکیلات در آن مقطع به عنوان یکی از مسئولین مرتبط با نیروهای آمریکایی نیز فعالیت داشته است.
گفتنی است وی در به اصطلاح انتخابات سال ۱۳۸۴ گروهک به مدت دو سال به عنوان مسئول اول تشکیلات انتخاب میشود.
در ضمن از جمله فعالیتهای وی پیگیری راه اندازی تیمها و واحدهای مرزی در ماموریتها و سلسله عملیاتهای تروریستی سال ۱۳۷۹ بوده و در حال حاضر نیز مسئول ستاد شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین است.
برخی از جداشدگان از منافقین اعطای پست نفر اولی تشکیلات به زهره اخیانی را به نوعی اعطای حق السکوت به وی در قبال مرگ مشکوک یا همان قتل همسرش یعنی علی نقی حدادی از مسئولان گروهک در فاز نظامی در مقطع عراق ارزیابی میکنند.
گفتنی است در اوایل دههی ۷۰ هجری شمسی، علی نقی حدادی به دلیل تخطی از فرمان رجوی در انقلاب ایدئولوژیک، در حالی که مسئول یکی از دستههای شاخهی نظامی منافقین بوده، بازداشت میشود و پس از چند روز شکنجه ادعا میشود که در زندان خودکشی کرده است.
ضمناً زهره اخیانی تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۹-۱۳۱/۱-A است.
فهمیه اروانی فرزند نقی متهم ردیف ششم مسئول آموزش شاخه نظامی گروهک تروریستی منافقینفهمیه اروانی از اوایل انقلاب در جلسات نفاق شرکت کرده و در سال ۱۳۵۸ جذب تشکیلات میشود.
وی ابتدا مسئولیت دختران را در نهاد دانش آموزی عهده دار گردیده و پس از مارکسیست شدن گروهک در نشستی به این موضوع اعتراض و برای مقطعی کناره گیری میکند. لکن نهایتاً در سال ۱۳۵۹ توسط فردی به نام ثریا ابوالفتی دوباره جذب تشکیلات میشود.
گفتنی است مشارالیها در سال ۱۳۶۱ با علیرضا پورنظری ازدواج تشکیلاتی کرده و در همان سال به محض خروج غیر قانونی از کشور در عراق به منافقین میپیوندد.
فهیمه اروانی در سال ۱۳۷۸ مسئولیت آموزش شاخهی نظامی به اصطلاح آزادی بخش گروهک تروریستی منافقین را بر عهده داشته و در عملیات تروریستی موسوم به راه گشایی در کنار مهوش سپهری، مسئولیت طراحی ورود افراد به داخل کشور و چک برنامههای آنها برای عملیاتهای خمپاره زنی به مناطق مسکونی و ادارات را عهده دار بوده است.
همچنین وی در مقطعی علاوه بر مسئولیت مصاحبه با افراد جدید الورود به تشکیلات و پذیرش آنها شکنجه گر و بازجوی افراد مسئلهدار نیز بوده است.
نامبرده در عملیاتهای نظامی تروریستی فروغ جاویدان و چلچراغ حضور فعال داشته و مدتی نیز به عنوان رابط گروهک با آمریکاییها و در سالهای پایانی حضور در عراق نیز مسئول تبلیغات در مقر اشرف و لیبرتی بوده است.
همچنین مشارالیها در مقطعی به عنوان جانشین مریم رجوی و در حال حاضر نیز به عنوان معاون رئیس شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین و عضو شورای موسوم به ملی مقاومت فعالیت میکند.
با زیاد شدن تعداد عملیاتهای تروریستی تشکیلات ستاد داخله در اکثر مقرها نظیر مقر بصره (حبیب) کوت (فائزه)، العماره همایون و موزرمی جلولا انزلی) علوی (مقدادیه) و مقر اشرف تشکیل میشود
همچنین سازماندهی مقرها و هر یک از عملیاتهای تروریستی توسط مسعود و مریم رجوی صورت گرفته و ریاست ستاد داخله و شاخه نظامی به اصطلاح آزادی بخش گروهک تروریستی منافقین به مهوش سپهری محول شده و معاونتهای مختلف آن نیز تحت نظر فهیمه اروانی اداره میشود. ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۲۷/۶-A است.
پیشمرگ منافقین در کردستان عراق چه کسی است؟ / خمپاره زن تروریستها در آلبانی چه میکند؟مهدی براعی فرزند محمد حسن متهم ردیف هفتم دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین است.
این شخص در سال ۱۳۴۷ با تشکیلات نفاق آشنا و جذب آن شده و در اواخر سال ۱۳۵۷، به اتفاق دیگر هم کیشان خود دفتر منافقین در قم را تأسیس میکند و سپس در سال ۱۳۶۰، به عضویت مرکزیت تشکیلات در میآید.
گفتنی است مهدی براعی یکی از طراحان اصلی اقدامات تروریستی و مسلحانهی ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ بوده است و در همان سال نیز با یکی از اعضای گروهک به نام مرضیه غفاری ازدواج تشکیلاتی کرده و پس از عملیاتهای نظامی تروریستی به اتفاق وی به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده و به مقر منافقین در فرانسه ملحق میشود.
براهی مسئول اول مالی و امکانات گروهک در سال ۱۳۶۰ بوده و مسئول به اصطلاح بخش اجتماعی تشکیلات در فرانسه نیز است.
مسئول اطلاعات نیروهای پیشمرگ منافقین در سال ۱۳۶۲ در کردستان عراق؛ مسئول هدایت بمب گذاریهای سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴؛ مسئول محور در حملهی به اسلام آباد غرب در عملیات نظامی تروریستی فروغ جاویدان و مسئول چک و بررسی عملیاتهای تروریستی خمپاره زنی طی سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸ این شخص بوده است.
گفتنی است وی هم اکنون در حوزهی روابط و ملاقاتها با مسئولان آلبانیایی فعالیت دارد. ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۵۸۲/۶-A است.
مژگان پارسایی یکی از عوامل اصلی تشکیل طراحی سازماندهی و هدایت تیم ترور امیر سپهبد علی صیاد شیرازیمژگان پارسایی فرزند محمد و متولد شهر مسجد سلیمان پس از اینکه برای ادامهی تحصیل به کشور آمریکا میرود، تحت تأثیر برادرش که هوادار منافقین بوده جذب گروهک شده و درس را رها میکند.
متعاقباً نامبرده با یکی از اعضای این تشکیلات به نام جلال شریفی ازدواج کرده و در زمان حملهی رژیم بعث به ایران به اتفاق همسرش عازم عراق میشود.
وی در گروهک تروریستی منافقین مسئولیتهای متعددی از جمله مسئول اول مقر اشرف محافظ مریم رجوی جانشین مریم و ... داشته است.
همچنین مشارالیها در عملیاتهای نظامی تروریستی فروغ جاویدان و نسل کشی اکراد عراق موسوم به مروارید نیز شرکت میکند.
در ضمن وی در سال ۱۳۷۲ به همراه مریم رجوی از کشور عراق خارج شده و در کشورهای اروپایی، اقدام به جمع آوری کمکهای مالی برای اهداف تروریستی تشکیلات میکند.
نامبرده در ادامه مجدداً در سال ۱۳۷۵ به عراق بازگشته و مسئول یکی از مقرهای شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین میشود.
این مقر چندین عملیات مرزی در منطقهی قصر شیرین نفت شهر و حمله به مرزبانان جمهوری اسلامی را سازماندهی کرده است.
همچنین طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ که تیمهای عملیاتی تشکیلات پس از آموزشهای لازم به منظور ارتکاب اقدامات تروریستی به داخل کشور اعزام میشدند، پارسایی در نشستهای جمعی اعضای تیم را توجیه تشویق و ترغیب به انجام این اقدامات میکند.به همین دلیل نیز اقدامات و فعالیتهای مشارالیها موجب میشود مسعود رجوی در نشست جمعی اعلام نماید بیشترین راندمان عملیاتی توسط قرارگاه تحت فرماندهی مژگان صورت گرفته و مژگان سازمان را نجات داده است.
گفتنی است وی مدتی نیز مسئولیت تشکیلات گروهک در فرانسه را برعهده گرفته و پس از آن به مقر اشرف ۳ در آلبانی منتقل و در قسمت مالی تامین مالی تروریسم تشکیلات مشغول به کار میشود.
مژگان پارسایی یکی از عوامل اصلی تشکیل طراحی سازماندهی و هدایت تیم ترور امیر سپهبد علی صیاد شیرازی و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۲۶/۶-A است.
زهرا مریخی آهنگر کلایی متهم ردیف دهمزهرا مریخی فرزند محمدعلی متولد قائمشهر از طرف پدری اصالتاً اهل شوروی بوده و در سال ۱۳۵۲ با منافقین آشنا و جذب تشکیلات میشود.
وی فعالیتهای خود را تحت عنوان جوانان به اصطلاح مسلمان، در شهرستان قائمشهر شروع میکند.
مریخی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت خود در تشکیلات قائمشهر ادامه داده و پس از آغاز فاز نظامی تروریستی گروهک بعد از چند سال اختفا در نهایتاً در سال ۱۳۶۳ از کشور خارج و به کردستان عراق متواری میشود.
خانههای تیمی قائمشهر و تهران او در سال ۱۳۶۶ با یکی از اعضای منافقین به نام ماشاء الله توکلی ازدواج تشکیلاتی کرده و در پی جریانات طلاق تشکیلاتی نیز از وی جدا میشود.
یکی از برادران نامبرده به نام علی که با تشویق مشارالیها از کشور متواری و در عراق به منافقین ملحق شده بود در عملیات نظامی تروریستی آفتاب کشته میشود.
نامبرده پس از آنکه در سال ۱۳۶۴ در پاریس مستقر میگردد تا سال ۱۳۸۱ به صورت مستمر، بین عراق و کشورهای اروپایی تردد داشته و منصبهایی همچون مسئول تشکیلات نفاق در آلمان انگلیس و حوزهی اسکاندیناوی را بر عهده میگیرد.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
مسئولیت ستاد تبلیغات سیما، رادیو و نشریه نفاق
عضویت در شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت
و عضو شورای رهبری و مسئول هماهنگ کنندهی دفاتر به اصطلاح ریاست جمهوری منافقین
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۳۸/۶-A است.
سردبیر تلویزیون تروریستی سیمای مجاهد چه کسی است؟ / خبرنگارانی که تروریست شدند!
متهم ردیف دهم دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین محمد علی توحیدی خانیکی است.
وی در سال ۱۳۴۷ توسط پسر عمویش هادی خانیکی جذب و هوادار منافقین شده و همسرش به نام قدسی خرازیان نیز از اعضای گروهک و متواری به فرانسه بوده که در سال ۱۳۶۶ طلاق تشکیلاتی میگیرند.
گفتنی است محمد علی توحیدی از کادرهای مهم گروهک تروریستی منافقین در کشور فرانسه و مسئول سیمای به اصطلاح آزادی میباشد. دیگر فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
مسئول بخش به اصطلاح نظامی گروهک و عضو دفتر مسعود رجوی در سال ۱۳۵۷عضو بخش روابط خارجی تشکیلات در سال ۱۳۵۹
مسئول نشریهی به اصطلاح مجاهد در سال ۱۳۶۵
شرکت در عملیات تروریستی نظامی فروغ جاویدان
عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت
و مسئول برخورد با عناصر مسئله دار گروهک در سال
۱۳۷۳ ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۵۸۱/۶-A است.
علی خدایی صفت متهم ردیف یازدهمعلی خدایی فرزند عباس متولد تهران در سال ۱۳۵۰ توسط برادرش مهدی جذب گروهک میشود.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در بخش به اصطلاح سیاسی تشکیلات در امور مربوط به شهرستانها فعالیت کرده و در سال ۱۳۵۹ بعد از ازدواج با یکی دیگر از منافقین به نام فائزه بهاری مسئولیت تعدادی از تیمهای عملیاتی را بر عهده میگیرد. البته مدتی نیز مسئول عملیاتهای تروریستی شیراز میشود.
عضویت در هیئت تحریریهی نشریهی به اصطلاح مجاهد فعالیت در بخش تبلیغات منافقین و توجیه و جذب نیروهای بدو ورود به تشکیلات از دیگر اقدامات علی خدایی صفت به شمار میآید.
گفتنی است نامبرده در سال ۱۳۶۱ از ایران متواری و طی سالهای ۱۳۶۳ – ۱۳۶۴ در بخش مهاجرت در فرانسه و پس از آن در بخش به اصطلاح اجتماعی گروهک فعالیت نموده و سپس به عراق منتقل و مسئولیت عملیاتهای تروریستی در استان فارس را عهده دار میشود.
در ادامه در سال ۱۳۶۶ به ستاد به اصطلاح سیاسی منتقل و مسئولیت تدارکات خارج را به عهده میگیرد.
او پس از تشکیل مقرهای نظامی تروریستی منافقین به عنوان مسئول در عملیاتها شرکت کرده و در عملیات تروریستی نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم در محور قزوین و تحت مسئولیت مهدی افتخاری بوده است.
وی در حال حاضر نیز یکی از اعضای کمیته اطلاعات و عملیات ستاد داخله است. شایان ذکر است برادر او (مهدی) و احد از خواهرانش (به نام صدیقه) در عراق و در مقر اشرف جزء شورای رهبری بوده اند.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۵۳۱/۶-A است.
مهدی خدایی صفت متهم ردیف دوازدهممهدی خدایی فرزند عباس متولد تهران از اعضای قدیمی گروهک منافقین است که پس از استمرار فعالیتهای خود به نفع تشکیلات در سال ۱۳۶۰ به کردستان متواری و در قسمت رادیوی نفاق شروع به کار میکند.سپس به فرانسه رفته و از مسئولان به اصطلاح روابط خارجی گروهک میشود.
گفتنی است برادر کوچکتر مشارالیه به نام علی خدایی صفت از کادرهای قدیمی و فعال منافقین بوده و یکی از خواهرانش به نام صدیقه نیز از اعضای شورای رهبری تشکیلات است.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
مسئول امنیتی بخش روابط گروهک در سال ۱۳۶۰
شرکت در عملیاتهای تروریستی نظامی مروارید و فروغ جاویدان
مسئول نشستهای به اصطلاح سیاسی در پذیرش مقر اشرف
عضو شورای مرکزی منافقین
مسئول طرح و برنامههای شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین
و مسئول قسمت نشریات و موضوعات به اصطلاح سیاسی در مقر اشرف در یک مقطع
ضمناً نامبرده در حال حاضر نیز یکی از اعضای کمیتهی اطلاعات و عملیات تشکیلات در آلبانی است.
با جاسوس سازمان استخبارات عراق آشنا شوید/ ستون پنجم منافقین جنگ تحمیلی محاکمه شدعباسعلی داوری فیضی پورآذر متهم ردیف سیزدهمین دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین است.
داوری از سال ۱۳۴۷ جذب گروهک شده در مقطع قبل از انقلاب، دارای سابقهی جعل اسناد بوده است و دارای یک شناسنامهی دیگر با شماره ۳۲ و تاریخ تولد ۱۳۲۲/۰۱/۰۸ است.
ضمناً وی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مدتی به سازماندهی تشکیلات در تبریز و مشهد پرداخته و سپس در دفتر مرکزی منافقین در تهران مشغول فعالیت میشود.
همچنین مشارالیه پس از رجوی همراه همسرش از کشور خارج و مسئول دفتر به اصطلاح سیاسی گروهک منافقین در خارج از کشور میشود.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
مسئول روابط خارجی تشکیلات
مسئول ارتباط با نهضتهای به اصطلاح آزادی بخش جهان
مسئول روابط گروهک منافقین با مسئولان عراقی
شرکت در عملیات تروریستی نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم نظامی محور همدان
شرکت در نشستهای منافقین با ژنرالهای آمریکایی
و نفر اول نشستهای گروهک و ارائه دهندهی اطلاعات محصله از جاسوسی به استخبارات عراق در جنگ تحمیلی
گفتنی است نامبرده هم اکنون مسئول توجیه ستاد داخله در حوزهی ترک زبانها و مسئول نشستهای ایدئولوژیک سران در ستاد داخله است.
به دلیل جنایتهای ارتکابی از سوی نامبرده در قالب همکاری با رژیم بعث و همچنین به اتهام آدم ربایی در تاریخ ۲۰۰۸/۰۱/۲۲ میلادی، حکم جلب وی، مژگان پارسایی و صدیقه حسینی، توسط قاضی دادگاه جنایی بغداد صادر شده است.
ضمناً مشارالیه تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۹۴/۶-A است.
رابط منافقین با ارتش تروریستی آمریکا که بود؟ / فرمانده نظامی عملیات نسلکشی در عملیات اکراد عراق محاکمه شد
سید مجید سید المحدثین متهم ردیف چهاردهم دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین است.
این شخص در سال ۱۳۵۲ در ارتباط با فعالیتهای گروهک قرار گرفته و در هستههای مخفی و چریکی تشکیلات به فعالیت میپردازد.
همچنین وی در حال حاضر رئیس کمیسیون به اصطلاح سیاست خارجی منافقین و از افراد رده بالای گروهک است.
از جمله فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
مسئول دفتر مسعود رجوی در پاریس در سال ۱۳۶۲
از مسئولان اجرای طرح اقدامات مسلحانه در سال ۱۳۶۰
عضو هیئت اجرایی تشکیلات در سال ۱۳۶۵
عضو شورای رهبری شاخهی نظامی گروهک منافقین در عملیاتهای متعدد تروریستی نفاق از جمله چلچراغ فروغ جاویدان و مروارید
مسئول مکاتبه با مقامات آمریکایی برای درخواست بازگرداندن سلاح و پادگان نظامی به گروهک
عضویت در شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت در سال ۱۳۷۱
و جزء عناصر ایدئولوژیک ستاد به اصطلاح سیاسی و مسئول برگزاری نشستهای مختلف تشکیلات
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۷۹/۶-A است.
مسئول نشستهای غسل منافقین را بشناسید/ کانون شورشی منافقین را چه کسی هدایت میکند؟صدیقه حسینی متهم ردیف پانزدهم دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین است.
با این توضیح که نامبرده از لحاظ تشکیلاتی جزء ردههای اول شورای رهبری و از نظر نظامی مسئول اول گروهک است و طی سالهای گذشته جزء نیروهای خارج کشوری منافقین به شمار آمده و در سال ۱۳۷۴، همراه با مریم رجوی به مقر تشکیلات در عراق ملحق میشود.
از جمله فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
رئیس شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین
سخنران نشستهای ایدئولوژیک و محفلی برای اعضای تشکیلات
معاون پشتیبانی اطلاعاتی شاخهی نظامی منافقین در عملیات تروریستی نظامی مروارید
از مسئولان ستاد داخلهی مردان در مقر اشرف
و مسئول اول گروهک در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶
خاطر نشان میشود مشارالیها در حال حاضر مسئول بخش سایبری هدایت کانونهای شورشی تشکیلات و مسئول بخش مردان در آلبانی است.
ضمناً به دلیل جنایتهای ارتکابی از سوی نامبرده در قالب همکاری با رژیم بعث و همچنین به اتهام آدمربایی در تاریخ ۲۰۰۸/۰۱/۲۲ میلادی حکم جلب وی، عباس داوری و مژگان پارسایی، توسط قاضی دادگاه جنایی بغداد صادر شده است.
مسعود طریقت منفرد متهم ردیف شانزدهممسعود طریقت در سال ۱۳۴۸ جذب گروهک شده و به عنوان مسئول روابط منافقین در پایگاه انزلی بخش شهرستان و مسئول به اصطلاح سیاسی گروهک مشغول فعالیت میشود.
نامبرده به عنوان یکی از اعضای کادر مرکزی منافقین در شاخهی تروریستی نظامی تشکیلات شناخته شده که در سال ۱۳۷۸ مسئولیت آموزش و اعزام تیمهای خمپاره زنی به تهران را عهده دار بوده است
همچنین وی آموزشهای لازم برای تهیه و ساخت بمب را فراگرفته و سابقهی اقداماتی، چون تهیه و وارد نمودن اسلحه مهمات و مواد منفجره از خارج از کشور را نیز داشته است.
همچنین نامبرده در ربودن هواپیما و طراحی عملیاتهای ربایش و ترور شخصیتها نیز تخصص دارد.
گفتنی است مشارالیه که در مقر اصلی منافقین در فرانسه با نام مستعار عبدالحمید لولاچیان فعالیت داشته در برههای نیز با نام مستعار یاسر مالی مسئولیت کل مالی سازمان و همچنین خرید اقلام سنگین در عراق را عهده دار بوده است.
کما اینکه نامبرده در حال حاضر نیز همچنان به عنوان مسئول تامین مالی تروریسم تشکیلات، در آلبانی مستقر است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۴۷/۶-A است.
نشستهای منافقین در آلبانی توسط چه کسی برگزار میشود؟مهوش سپهری متهم ردیف هفدهم دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین است.
مهوش سپهری در سال ۱۳۵۴ به عضویت منافقین در آمده به عنوان یکی از مهمترین مسئولان تشکیلاتی گروهک محسوب میشود.
گفتنی است یکی از خواهران وی نیز به اتهام عضویت در گروهک تروریستی منافقین در سال ۱۳۶۰ دستگیر و محکوم شده لکن در ادامه در سایهی رافت و عطوفت نظام جمهوری اسلامی از زندان آزاد میگردد.
شایان ذکر است یکی از برادران مهوش سپهری به نام سهراب نیز یک هفته قبل از عملیات تروریستی نظامی فروغ جاویدان با تحریک نامبرده از کشور متواری شده و ضمن حضور در عملیات مذکور، کشته میشود.
از جمله فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
عضو بخش روابط خارجی گروهک در سال ۱۳۶۳
راهاندازی و مسئولیت شاخهی نظامی تشکیلات در سنندج و عضویت در پیش مرگهای کردستان در سال ۱۳۶۴
مسئول نهاد و عضو هیئت اجرایی انجمن به اصطلاح دانشجویان مسلمان در آلمان در سال ۱۳۶۶
شرکت در عملیاتهای تروریستی نظامی فروغ جاویدان و چلچراغ با سمت مسئول
مسئول محور و معاونت آموزش شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین در سال ۱۳۷۰
عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت در سال ۱۳۷۱
مسئول برگزاری نشست برای عناصر مستقر در اروپا در سال ۱۳۷۴
جانشین مسئول شاخهی نظامی گروهک تروریستی منافقین به مدت دو سال از شهریور ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰
و مسئول توجیه تیمهای تروریستی منافقین از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۸
در حال حاضر قسمتی از مهمترین نشستهای تشکیلاتی در آلبانی توسط مهوش سپهری برگزار میشود.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۴۴۵/۶-A است.
کد خبر 816958 منبع: تسنیم برچسبها ترور عراق - اقلیم کردستان آلبانی شهید - علی صیاد شیرازی منافقین منافقمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ترور عراق اقلیم کردستان آلبانی شهید علی صیاد شیرازی منافقین منافق دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین دیگر فعالیت ها و مسئولیت عملیات تروریستی نظامی قانون آیین دادرسی کیفری پیروزی انقلاب اسلامی عملیات های تروریستی نظامی تروریستی جمله فعالیت ها اصطلاح سیاسی اصطلاح آزادی حال حاضر نیز مسئول نشست شرکت در عملیات عنوان مسئول فروغ جاویدان گروهک منافقین جمهوری اسلامی گروهک در سال یکی از اعضای عملیات ها شورای رهبری روابط خارجی صیاد شیرازی عهده دار سال ۱۳۶۰ ی به اصطلاح عنوان یک سال ۱۳۶۶ مقر اشرف فرزند محمد طی سال مریم رجوی نیز مسئول عضو شورای متهم ردیف جذب گروهک مسئول اول علی خدایی تیم ها چه کسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۲۱۷۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597